شهدا که از آسمون نيومده بودن اونها هم زميني بودن.خودشون رو ساختن و رفتن بالا.
ما انتظار داريم که با مهريه سنگين با کلي کارناوال شهري و اين مجلس عروسي هاشهيد هم بشيم. خداوکيلي خيلي رو داريم.
جالب بود يکي از جانبازا مي گفت که مي خواد شهيد بشه يکي از خانم ها گفت من. گفت راضي مي شي که توي شرط ضمن عقد ننويسن که مرد مجاز به ازدواج دوم هست گفت نه. گفت تو توي همون حرکت اول داري ايه ي صريح قران در مورد ازدواج مرد که مي تونه 4 زن داشته باشه رو مي شکني حالا ميخواي شهيد هم بشي.
اومديم يه بت از شهدا ساختيم گذاشتيم سينه قبرستونا که تا مي گن فلان کار رو شهدا مي کردن بگيم. اونها شهيد بودن ما کي ميرسيم به اونها.
توي زندگي بگريدين ببينين کجا داريم کج مي ريم. کجا داريم تن مي ديم به ازدواج هاي ميليوني.تا شوهرامون پول نداشتن و يه شب نون خالي خورديم مي گيم اي حوار فلان شد . نشد و شال و کلاه مي کنيم خونه ننه و تا زنامون يه روز غذا درست نمي کنه واي و هوار فلان شد.
تا مي ريم خواستگاري دختر مي گه کو پولت و تا مي يايم انتخاب کنيم مي گن کو پول دختر و جهيزيه و ....
فقط خودمون رو مسخره کرديم.
يا علي