سلام.
قبل از طرح مسأله، ابتداء بايد تعريفي از مسأله ي چند همسري داشته باشيم.
جواز چند همسري تنها در صورت برقراري عدالت (در غير از عدالت عاطفي) ميان زنان جايز مي باشد. همچنين دادن حقوق زنان نيز از مسائل مهم مي باشد. که يکي از اين حقوق اين است که: شوهر او بايد در هفته حد اقل دو شب در کنار او بخوابد (اگر چه مسأله ي زناشويي در کار نباشد).
مسأله ي چند همسري در اسلام آنگونه نيست که در ذهن اکثر مردم ايران وجود دارد. معمولا ما چند همسري را همراه با روا داشتن ظلم نسبت به همسر اول، اداء نشدن حقوق او، و ... همراه مي دانيم.
حال اين موضوع را مورد بررسي قرار مي دهيم:
سوال اول: آيا مسأله ي چند همسري جزء مواردي همچون برده داري و ... در اسلام است؟ (اگرچه حتي در مسأله ي برده داري نيز کلام شما را قبول ندارم. و جاي بحث خاص خود را دارد)
جواب: مسأله ي چند همسري اصلا همانند مسأله ي برده داري نيست. ما روايات زيادي در ذم برده داري و ... داريم. روايات زيادي در باب آزاد سازي بردگان و ... داريم. در حاليکه يک روايت در مذمت چند همسري نداريم! حتي در بعضي موارد که کسي به همسرش قول داده (و يا حتي فکر مي کنم، قسم خورده بود) که: با زن ديگري ازدواج نمي کند، حضرت دستور به ازدواج مجدد داده اند!
پس مسأله از زمين تا اسمان فرق مي کند.
شما فرموده ايد:
(اسلام اصولاً چند همسري را مذموم ميداند امّا به دليل عدم پذيرش اجتماعي در صدر اسلام براي نفيِ کاملِ تعدد زوجات، اسلام آن را محدود نمود )
و سپس براي استدلال مطلبي جالب آورده ايد: (و در آيات قرآن جواز چند همسري را مشروط به رعايت عدالت کرد و رعايت عدالت را ناممکن خواند تا به تدريج زمينه محو چند همسري را ايجاد نمايد.)
در روايات اهل بيت عصمت و طهارت، فرموده اند: اين دو عدالت با يکديگر تفاوت دارند: منظور از اينکه عدم امکان رعايت عدالت، رعايت عدالت در محبت است. ولي مشروط کردن جواز چند همسري به رعايت عدالت، در غير جنبه ي محبت است! پس به هيچ وجه اسلام به دنبال حذف مسأله ي چند همسري نبوده است.
جالب اينجاست که شما حتي به يک آيه که تصريح به عدم مطلوبيت چند همسري کرده باشد، نياورده ايد! و فقط مطالبي به صورت مويد - و نه دليل - آورده ايد. مثل:
(لذا شمار زوجات را که به گونه اي نامحدود بسط يافت، در ابتدا محدوديتي به اندازه ي چهار همسر بر آن وضع نمود. بنابراين ملاحظه ميشود که اسلام در خصوص چند همسري راهکار اصلاح تدريجي را در پيش گرفت.)
بنده از عدم اطلاع شما از دين در شگفتم. چگونه شما از عدم محدوديت تعدد زوجات در ازدواج موقت خبر نداريد؟
در ادامه با بيان تنظيري از مساله برده داري، به دنبال شبيه سازي هستيد. در حاليکه شما نميتوانيد با قياس، احکام دين را بفهميد! به خاطر يک شباهت نميتوان گفت: اين هم مثل آن مورد است!!! در باب نجاسات، گاه به يک مرتبه لباس شسته ميشود، گاه به دو بار. در حاليکه نجاست يک موجود بي جان و بي روح است. در مسأله طهارت، شما حق قياس کردن نداريد، حال چگونه در مسأله ي ازدواج که با دو انسان زنده سرو کار دارد، جرأت قياس کردن به خود داده ايد؟
اگر چه مي توان به راحتي دغدغه ي شما از طرح اين بحث را در عبارت زير يافت: (ضرورت و مصلحت اقدام جهت محو چند همسري از چند منبع ريشه ميگيرد. ... و دليل ديگر به پيامدهاي منفي بين المللي وجود نهاد چند همسري در جوامع اسلامي باز ميگردد که مورد انتقاد واقع ميشوند. )
ما نميتوانيم به مذاق جهاني، دين خود را عوض کنيم، يا محدوديتهايي براي طرفين قرار بدهيم.
بنا بر اين استدلالات شما، ما نه تنها نبايد در مورد همجنس بازان نيز حد جاري بکنيم بلکه بايد به همجنس بازان نيز اجازه دهيم، فعاليت خود را به صورت قانوني در جامعه پيگيري کنند، و هر آنچه از امکانات اعم از وام و ... به ازواج جوان مي دهيم، به همجنس بازان هم بدهيم. چرا که اولا: جلوگيري از فعاليت اين قشر، باعث بدبيني جوامع پيشرفته به اسلام شود تا حد زيادي ميتواند چهره ي زيبا و انساني دين اسلام را در نظر غير مسلمان مخدوش سازد و مانع از دريافت پيامهاي والاي اين دين آسماني به مخاطبان غير مسلمان گردد.
ثانيا: خداوند تبارک و تعالي در قرآن هنگامي که همجنس بازان را خطاب قرار مي دهد مي فرمايد: ازدواج با زنان براي شما اطهر و پاکيزه تر است. همچنين در جاي ديگر علت تحريم همجنس بازي را اسراف مي داند مي فرمايد: إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ!