پيام

اقاشير حفاظ
90/11/8

+ گزيده اي از اشعار کودکانه :صبح که از خواب پا ميشم / اول آفتاب پا ميشم / يه کمي ورزش ميکنم/ تو باغچه نرمش ميکنم/ صدا ميزنم مامان جون / چايي رو بريز تو فنجون/ وقتي چايي رو نوشيدم/ مامانو بابارو بوسيدم/ ميرم به کودکستان / خوشحال و شاد و خندان

حنا خانوم ♥ 90/11/9

تپلويم تپلو صورتم مثل هلو/ قدو بالام کوتاهه چشم و ابروم سياهه/ مامان خوبي دارم ميشينه توي خونه/ ميدوزه دونه دونه ميپوشم خوشکل ميشم/ مثل يه دسته گل ميشم

پاشو پاشو کوچولو...............از پنجره نگاه کن/ با چشماي قشنگت ................به منظره نگاه کن/ اون بالا بالا خورشيد ............تابيده در آسمان/ يک رشته کوه پايينتر.............پايينترش درختان/ نگاه کن اون دوردورا ...........کبوتري مي پرد/ انگار براي بلبل از گل خبر مي برد.

اين عکس کودکانه شما عجب داره :)

باز تلفن زنگ ميزنه / تو گوشم آهنگ ميزنه / من گوشيرو برميدارم/ ميگم الو سلام دارم/ مامان جونم صداش مياد/ صداي خنده هاش مياد/ از پشت سيم بهم ميگه/ بزرگ شدي حالا ديگه/ صدآفرين بر پسرم ، برات يه هديه مي خرم / صدآفرين بر دخترم ، برات يه هديه مي خرم

دويدم و دويدم, / به قلکم رسيدم/ زدم اون رو شکستم تا پول بياد تو دستم/ ,هيچي نبود تو قلک به جز يک سوسک کوچک/ سوسکه بگم چي کار کرد؟/ ترسيدوزود فرار کرد / خونه ي اون خراب شد/ دلم براش کباب شد/ دويدم و دويدم, / رفتم براي سوسکه يک قلک نو خريدم

ماسه تا دختر خاله ميرويم خونه خاله/ ميخوريم چلو کباب / ميپريم تو رختخواب/ رختخواب پاره ميشه به مامان گفته ميشه/ کتک ها خورده ميشه

اي بچه ي بي دندون /نرو سراغ قندون/زياد نخور شيريني /شب خواب بد ميبيني/خواب يه کرم گنده/که دندوناتو خورده

حسني بي دندون شده / زار و پريشون شده/ بي احتياطي کرده / حالا پشيمون شده/ بادندوناش شکسته/ بادوم سخت و پسته / مک زده به آبنبات/ هي جويده شکلات/ قندونو خالي کرده/ واي که چه کاري کرده/ دونه به دونه دندوناش/ خراب شدن يواش يواش

دويدم ودويدم/ به يك سؤال رسيدم/ كيه كه توي دنيا ماهي مي ده به دريا؟ برف و تگرگ مي سازه درخت و برگ مي سازه؟ به بلبلا آواز مي ده/ به موش دم دراز ميده/ به آدمها خواب مي ده/ آفتاب و مهتاب مي ده/ جواب تو آسونه.. خداي مهربونه.. هر بچه اي مي دونه .......

يه خروس چاقو چله / نشسته روي پله / پراش چقدر قشنگه / قشنگو رنگارنگه / قوقولي قوقوش ، قوقولي قوقوش بلنده / بالهاشو هي وا ميکنه ميبنده / يه تاج داره رو کله اش / ناخن داره روپنچه اش/ چشمهاي ريزي داره/ ناخنهاي تيزي داره/ خورشيد که ميره تو خونه / خروسه دلش ميگيره

:)))))

... مهربانتر از مادر/ مهربانتر از بابا/ مهربانتر از آبي/ با تمام ماهيها/ مهربانتر از گلها/ با دو بال پروانه/ مهربانتر از ابري/ با گياه،با دانه/ مهربانتر از خورشيد/ با گل و زميني تو/ تو خدا،خدا هستي/ مهربانتريني تو ....

چه خروسي!چه حيوان ملوسي/ببين بال و پرش را/ببين تاج سرش را/خروس سرتو بالا کن/برو شکر خدا کن

تو قفساي باغ وحش/ حيووناي رنگارنگ/ پرنده هاي كوچولو/ ميمون و شير و پلنگ/ ميمونه شكلك مياره/ مردُم رو خوشحال ميكنه/ با يه دونه توپه كوچيك/ تنهايي فوتبال ميكنه/ نگاه كن اون خرس رو/ وايستاده روي دو پا/ خرگوش رو نگاه كنيد/ هي ميپره تو هوا/ طاووس رو نگاه كنيد/ چه خوشگل و قشنگه/ چترشو هي باز ميكنه/ ناز و خوش آب و رنگه

اتل متل کلاغه..کلاغه توي باغه..کلاغه قارقار ميکنه .همه رو خبر دارد .ميکنههههههههههههههههههههههه..:))))))))) جناب حفاظ:))))))) خدا حفظت کنه..

:)) زنده باشيد آقاي سلماني :)

توپ سفيدم قشنگيو نازي ، حالا من ميخوام برم به بازي بازي چه خوبه با بچه هاي خوب ، بازي ميكنم با يه دونه توپ چون پرت ميكنم توپ سفيدم را ، قل قل ميخوره ميره به هوا قل قل ميخوره تو زمين ورزش ، يك و دو و سه ، چهار و پنج و شش

حاجي لک لک/ کجا رفتي؟/ -رو بلندي/ چي چي خوردي؟/ -نون قندي/ مال من کو؟/ -گربه خورده/ اگر گربه رو ببينم/ سر دمشو مي چينم

دويدم دويدم سر کوهي رسيدم/ سر کوهي رسيدم دو تا خاتونو ديدم/ يکيش به من آب داد يکيش به نون داد/ نونو خودم خوردم آبو دادم به زمين/ آبو دادم به زمين زمين به من گندم داد/ گندمو دادم به نونوا نونوا به من نون داد/ نونو خودم خوردم گفتم شکر خدا

مورچه داره مي بافه/ با نخ زرد و يشمي/ براي دوستِ خوبش/ يه شالِ گرمِ پشمي/ ريخته کنارِ دستش/ صد تا کلافِ کاموا/ مورچه مي گه: «خدايا! تموم مي شه تا فردا؟» زرافه دوستِ مورچه/ فردا مي شه سه سالش/ هر چي براش مي بافه/ تموم نمي شه شا لش

حمومك مورچه داره/ دورو ورش كوچه داره/ جون تو خنده داره/ بشين و پاشو خنده داره

از پشت کوه دوباره/ خورشيد خانوم در اومد/ با کفشاي طلا و/ پيرهني از زر اومد/ آهسته تو آسمون/ چرخي زد و هي خنديد/ ستاره ها رو آروم/ از توي آسمون چيد/ با دستاي قشنگش / ابرا رو جابه جا کرد/ از اون بالا با شادي/ به آدما نيگا کرد/ دامنشو تکون داد/ رو خونه ها نور پاشيد / آدمها خوشحال شدن/ خورشيد بااونها خنديد

تاب تاب عباسي / خداي من چه نازي /

عروسک قشنگ من قزمز پوشيدهههههههههههههههههههههه..دي

بارون مياد جر جر/ در خونه هاجر/ هاجر عروسي کرده/ دمب خروسي کرده!

يه روز آقا خرگوشه رسيد به بچه موشه .. موشه پريد تو سوراخ خرگوشه گفت آخ /// فقط اين شعر رو خيلي دوست دارم مخصوصا آخ آخرش :)

گل همه رنگش خوبه/ بچه زرنگش خوبه/ تو کتابها نوشته/ تنبلي کار زشته/ تنبل هميشه خوابه/ جاش توي رختخوابه/ پاشو پاشو صداش کن/ از رختخواب جداش کن/ بشور دست و رويش/ شانه بزن به مويش

ما گليم/ ما سنبليم/ ما بچه هاي بلبليم/ بـــــــــاز ميشيم/ بسته ميشيم/ بــــــــاز ميشيم بسته مي شيم/ اگر به ما آب ندهيد/ اينجوري ميشيم/ اينجوري ميشيم/ (حرکاتشو احتمالا همه بلديد ديگه)/ پرپر مي شيم/ مي افتيم زمين

دويدم و دويدم/ به يک اطو رسيدم/ گفتم چه دم درازي/ مياي با من تو بازي / اطو دمش را تاب داد/ با دست به من جواب داد/ خطر داره بازي با من/ نشو تو هم بازي من/ تنم هميشه داغه/ يه چشم دارم چراغه/ پيف مي کنم پاف مي کنم/ پيرهنتو صاف مي کنم/ اگه به من يه روزي/ دست بزني مي سوزي/ :))

دستمال من زير درخت البالو گم شده ........ بقيه اش يادم نيست

چشم چشم دوابرو/ دماغ و دهن يه گردو/ حالا بذار دو تا گوش/ موهاش نشه فراموش/ چوب چوب يه گردن/ اينم که گردي تن/ دست دست دوتا پا/ انگشتا وجورابا/ ببين چقدرقشنگه/ حيف که بدون رنگه

خرگوشه من چه نازه/ گوشاش چه قد درازه/ موهاش سفيد و نرمه/ مثل بخاري گرمه/ چه خوشگله أداهاش/ مي ايسته روي پاهاش/ دستهاشو پيش مياره/ به روي هم ميذاره / چون ناخنهاش درازه/ به پنجه هاش مينازه/ ميخوره برگ كاهو/ ميدوه مثل آهو/ كاري به كسي نداره/ اصلا صدا نداره/ با دست خشك و خالي/ ميسازه لونه عالي

آي حلزون شاخکي/ کجا ميري يواشکي/ جلو ميري يواش و ريزه ، ريزه/ پوست تنت چه نرم و خيس و ليزه/ خالهاي دونه دونه دونه داري/ ساکتي و خجالتي و تنها/ بمون توي باغچه خونه ي ما

يه شعر متفاوت که خيلي دوست دارم//ترسم که اشک در غم ما پرده در شود... وين راز سر به مهر به عالم سمر شود// گويند سنگ لعل شود در مقام صبر... آري شود وليک به خون جگر شود

با شير آب بازي نکن...نگا تو مثل موش ميشي...نازي شيطون و قشنگ...چرا تو بازيگوش ميشي؟...چرا تو بازيگوش ميشي؟...خوبه از من ياد بگيري....ببين دارم گل ميکشم...مداد زرد من کجاست.؟..ميخوام يه بلبل بکشم...مداد زرد من کجاست؟...ميخوام يه بلبل بکشم...

يادم مياد کوچولو بودم...دلم ميخواست هميشه...بذارنم به مدرسه...مامان ميگفت نميشه...وقتي که 7 ساله شدي ميفرسمت دبستان...برات بابا جون ميخره کتاب و کيف و ليوان